دنیایی که در آن غوطه وریم را کاریش نمی شود کرد وفتی از صبح به خیابان میروی پشت سر هم اسم های خیابان ها برایت ردیف می شود و تو با عجله بدون توجه به آن اسم ها خیابان ها را متر می کنی هر اسمی تو را به دنیایی می کشاند که گاهی شوق می کنی و گاهی هم اخم. من دوست داشتم که اسم های مورد علاقه ام را ببینم و اگر همه مردم هم دوست داشته باشن که اسم های مورد علاقه یشان ردیف شود آن وقت جنگ اسم ها شروع می شود هرکس ساز اسم خودش را می زند و دنیای درون ما پر از اسم می شود و از طرفی تقویم را که نگاه می کنی اسم ها آنجا هم هستند و ما مدام با این اسم ها کلنجار می رویم که کدام خوبند و کدام بد. سرت را که بلند کنی پر از اسم می شوی که کل روزت را با آنها بودی و شب هم که می خوابی اسم ها جلوی چشمانت رژه می رود. ادم می ترسد که خودش هم تبدیل به اسم شود و هر روز زمزمه شود بدون اینکه معنایی داشته باشد. انسانها عجیب اند با اسم ها زندگی می کنند و اسم می شوند و زمزمه می شوند و تمام. گاهی فکر میکنم فقط اسم هستیم و معنایی نداریم فقط زمزمه می شویم ... چگونه خارج از این اسم ها خودمان را پیدا کنیم؟ گلدان...
ما را در سایت گلدان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : گل گلدون goldan بازدید : 352 تاريخ : دوشنبه 21 فروردين 1391 ساعت: 3:06