کنکور و ....

ساخت وبلاگ
سلام دوست جونیای گلم، دوستای مهربونم که به یادم بودید و سراغمو گرفتید و نگرانم شدید و برای کنکورم دعا کردید و برام کامنتهای خصوصی و عمومی گذاشتید(که البته هنوز تاییدشون نکردم)

راستش یه عالمه حرف دارم ولی نمی دونم چرا دستم کششی به سمت کیبرد از خودش نشون نمی ده، تازه این که خوبه مطمئنم باورتون نمی شه ها ولی حتی حوصله تعریف کردن و حرف زدن برای دورو بری هامم ندارم... البته فکر کنم اونا خیلی هم خوشحالن و اصراری به پرحرفی های من ندارن

جونم براتون بگه، اگه بخوام از کنکور شروع کنم باید با کمال شرمندگی بگم بازم وقت کم آوردم، من نمی فهمم چطور می شه من که تا حالا تو هیچ کنکوری وقت کم نمی آوردم، حتی تو کنکور آزمایشی های ماهان ولی امسال برای کنکور سراسری و هم آزاد خیلی زیاد وقت کم آورم، ولی خوب اون قسمتهایی رو که جواب دادم فکر می کنم بد نبود، تازه اگه حوصله خوندن غرغرامو داشته باشید باید بگم اصلا اصلا شرایط برگزاری آزمونشون خوب نبود که حتی به اندازه یه امتحان میان ترم دوره راهنمایی هم سکوت رو رعایت نمی کردن و از رفت و آمدشون کم نمی کردن، که البته با گروه کثیری از دوستان بعد از امتحان خدمت رییس دانشگاه مربوطه رسیدیم ولی چه فایده!

تازه بیخوابی شب قبل از کنکور هم حتی به اندازه یک پلک بر هم زدن می تونه از مصادیق دیگر کج بودن زمین باشه، حالا شما بگید که اینا ربطی به نتیجه نداره، من وظیفمه غر بزنم ....

و اما تشکر مبسوطی باید از پرفسور عزیزم داشته باشم که در هفته ای که گذشت لحظه ای ذهن آشفته بنده رو تنها رها ننمودند و با تلفنهای پی در پی و در وقتهای تعجب برانگیزی دنبال جواب این سوالشون بودن که امتحانت کی هست؟؟؟؟ و اضطراب نداشته باش و الان چی بخون و چی نخون و از اینجور حرفا..... حتی روز جمعه بعد از ظهر یعنی روز قبل از کنکور درحالیکه در همون بلاد کفری که ایشون مستقر هستند ساعت ۵.۳۰ صبح بود و چشمان ما گرد از دیدن نام مبارک ایشان بر ال سی دی گوشی مبارک (راستی گوشی خریدما ) و درحالیکه ما به همراه دوستان مفتخر به حضور در سمینار .... (اسمشو نمی گم خودتون می دونید دیگه) بودیم پرسیدیم مگه شما خواب ندارید کلا؟؟؟؟؟ و ایشون که اونور خط با صدایی خواب آلود همان سوال تکراری چند روز متوالی را تکرار نمودند کنکورت کی هست؟؟؟؟؟.... یعنی من تو همین هفته خودم شخصا کشف کردم که پرفسور متاسفانه توالی روزهای هفته رو بلد نیست ...... به جون خودم..... آخه مگه سپردن -شنبه بعد از ظهر- به ذهن اینقدر سخته؟؟؟؟؟  بنده همینجا تقاضای عاجزانه دارم شما امتحان یو اس ام ال ای نده عزیزم نده ..... من مطمئنم برای مطالعه حتی یک کتاب از لیست موارد امتحانی ات مجبوری لغاتی نابه هنجار تر از یه- شنبه بعد از ظهر- ساده رو به ذهن بسپاری.... از ما گفتن .....

ولی دور از شوخی ازش ممنونم این چند روز خیلی سعی کرد همراهم باشه، تنهام نزاره، توصیه های خوبی برام داشت و اساسا بابت اینکه بود ازش ممنونم

روز قبل از امتحانم با گولوی عزیز و لیلا جونی(از دوستای دوران دانشگاهمه) رفتیم سمینار کلی خوش گذشت، با به دید طنز به قضیه نگاه کردیم، کلی خندیدیم، یه چیزایی هم یاد گرفتیم تو راه برگشت کلی آهنگای یاسمنگولایی گوش کردیم و رقصیدیم بعدشم رفتیم یه بستنی جانانه زدیم، جاتون خالی بعدم چون اینبار لیلا ماشین آورده بود اول اومدن که منو برسونن که جلوی در خونه درحالیکه فقط دو دقیقه فقط دو دقیقه تو ماشین نشسته بودیم ماشینش دیگه روشن نشد، انگار باطری خالی کرده بود، هیچی دیگه همه، از بابای من گرفته تا بابای لیلا و دوست بابای لیلا و امداد خودرو اومدن کمک تا بالاخره راه افتاد و این درحالی بود که من و لیلا و گولو همونجا برای خودمون کلی ریز ریز می خندیدم  یعنی کلا تریپ سرخوشی رو استاد کرده بودیم.

روز مادر رو هم به همه مادران و اونهایی که مادراشونو دوست دارن و اونهایی که دوست دارن مادر بشن و اونایی که مادراشونو از دست دادن و اونایی که در حال مادر شدنن و اونایی که مادراشون ازشون دورن و مادرایی که بچه هاشون ازشون دورن و ...... همه اونایی که جا انداختم تبریک می گم.

گلدان...
ما را در سایت گلدان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : گل گلدون goldan بازدید : 676 تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391 ساعت: 13:17