تمنا

ساخت وبلاگ
سحر سنجاق کرده ماه رویت

به گیسوی سیاه آسمان ها

 

از آن سوی فلق خورشید خندید

شدی غرق تماشای کران ها

 

زجا برخیز قامت بسته عشق

لباس روشن مهتاب تن کن

 

به لبخندت بزن رنگ تماشا

برقص و کهکشان از آن من کن

 

نپوشان قامت از شیدایی من

میان مخمل سرخ شقایق

 

گره زن با نگاهت خنده ام را

در این آشفته بازار دقایق

 

تمام گوهران شب چراغت

تنت را ریسه الماس بستند

 

همه فانوس های رنگی عشق

ز بهت پر شکوه تو شکستند

 

بیا بنشین زنم شانه به مویت

کنم خود را در این جادو روانه

 

سر بام افق یکدم نشینم

تماشایت کنم در آن کرانه

 

بیا رخت شفق آورده ام یار

بپوشان قامتت را در سپیده

 

فدای نازنین پروردگاری

که در جانم نفسهایت دمیده

 

بیا با من پری زاد خیالم

بدون چتر در باران سفر کن

 

چه عطری دارد این خاک نم آلود

بیا از کوچه یاران گذر کن

 

بیا و حلقه کن دست سپیدت

به دور شانه هایم ماه زیبا

 

شود زنجیر انگشتان من عشق

میان زلف شب پوشی فریبا

گلدان...
ما را در سایت گلدان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : گل گلدون goldan بازدید : 472 تاريخ : جمعه 15 ارديبهشت 1391 ساعت: 16:45