پلیس

ساخت وبلاگ

چند روز پیش، به خاطر یه تاخیر نیم ساعته، سعی می کردم ماشین رو از لابه لای اتوبوس ها و عابر ها با زور رد کنم خودم رو به جلسه برسونم که صدای بلندگوی یه ماشین پلیس رو از پشت سرم شنیدم.با بی اعتنایی داشتم به راهم می رفتم که اومد کنارم و راننده اش با خونسردی اشاره کرد:"بزن کنار!" ناچار ایستادم و پیاده شدم.محترمانه مدارک خواست و صندوق عقب رو گشت و گفت:"بفرمایید!" گفتم:" چشم! فقط می شه بپرسم چی کار کرده بودم؟" با لبخند گفت:" کاری کرده بودی که می گرفتیمت!"
ایام سخت و پراسترس حسابرسی و بازرسی شرکت رو پشت سر گذاشتیم و چند روز دیگه مجمع عمومی برگزار می شه.امان از دست این حساب و کتابی که توی کار کتاب نشر هست و نیست!
دوستان، توی وزارت خونه مربوط به کار ما قدرت رو در دست گرفته اند و دارند شاهکار می کنند!دستشون مریزاد!خدا پدر همه رفتگان رو بیامرزه، خصوصا ابوی این حقیر رو!
امروز رییس جدید انتشارات امیرکبیر مهمونمون بود.هر کاری کردم بگه قبلا چه کاره بوده مقر نیومد! به زودی می فهمیم.زمین نشر، جای سفتیه! گلدان...
ما را در سایت گلدان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : گل گلدون goldan بازدید : 391 تاريخ : يکشنبه 13 فروردين 1391 ساعت: 0:52