نقد كتاب «در باب استعداد آدمى‏» 3

ساخت وبلاگ

نقد كتاب «در باب استعداد آدمى‏» بخش سوم

Of Human Potential: An Essay in the Philosophy of Education

اثري از اسرائيل شفلر

اما سؤال مذكور، همچنان قابل طرح است: چرا موقعيت ‏هاى فرهنگى و اجتماعى جوامع مختلف درطول تاريخ، مشابهت‏ هايى به هم داشته‏ اند؟ آيا اين‏ مشابهت‏ ها حاكى از اقتضاهاى معينى در نوع بشر نيست؟ پذيرش چنين اقتضاهايى، ضرورتا به معنى روى آوردن‏ به چيزى نيست كه اسكفلر آن را اسطوره‏ هاى ارسطويى‏ مى‏ نامد. قبول اين اقتضاها به معنى پذيرش «ثبات‏»استعدادها يا «رشد هماهنگ‏» آنها نيست (در مورداسطوره سوم، يعنى ارزش سرتاسر مثبت استعدادها، مساله‏ اندكى متفاوت است كه ذيلا به آن اشاره خواهيم كرد.) مى ‏توان چنين اقتضاهايى را پذيرفت. اما با نظر به تنوع‏ موقعيت ‏هايى كه اين اقتضاها در دامنه آنها مجال ظهورمى ‏يابند و تاثير متقابل موقعيت ‏ها و اقتضاها، امكان تغييردر استعدادها و ناهماهنگى ميان آنها را نيز قبول كرد.پذيرش اقتضاهاى درونى يا ناشى از نوع ويژه بشر، به‏معنى قبول پاره ‏اى ويژگي هاى بالقوه در آدمى است. دراينجا، تعبير «بالقوه‏»، نه همچون تصوير ارسطويى، تعين‏ يافته و بى ‏انعطاف است و نه همچون تصوير اسكفلرى ازاين كلمه، بى ‏تعين و بى‏ هويت است، بلكه حاكى از نوعى ‏تعين اجمالى، در عين تطور پذيرى در بستر شرايط تاريخى است.

اما در خصوص اسطوره سوم، يعنى ارزش سرتاسرمثبت استعدادها، نكته قابل بحثى وجود دارد. اسكفلر درصورت‏بندى خود از مفهوم استعداد، اين اسطوره را چنين‏ زدوده است كه استعدادهاى آدمى را خنثى در نظر گرفته‏ و برحسب نظام ارزشى معينى كه به منزله چارچوب‏ داورى در مورد اين استعدادها عمل مى‏كند، مثبت‏ يا منفى بودن آنها را نسبى دانسته است.

Israel Scheffler

گلدان...
ما را در سایت گلدان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : گل گلدون goldan بازدید : 458 تاريخ : چهارشنبه 9 فروردين 1391 ساعت: 22:16