<no title>

ساخت وبلاگ

فریدون‌ زندی‌: برایم‌ گوسفند بكشید

<:P:>
    
«فریدون‌ زندی‌» اولین‌ بازیكن‌ تاریخ‌ فوتبال‌ایران‌ كه‌ در خارج‌ از كشور متولد شده‌، 25 سال‌بیشتر سن‌ ندارد، اما در تمام‌ این‌ 25 سال‌ هر روزنامی‌ از ایران‌ شنیده‌ است‌. دو سال‌ بیشتر نداشت‌كه‌ پدرش‌ در گوش‌ او نام‌ «ایران‌» را زمزمه‌ كرد واین‌ شد كه‌ فریدون‌ سرانجام‌، ملیت‌ ایرانی‌ را برای‌خود انتخاب‌ كرد. فریدون‌ از ایران‌ زیاد خاطره‌ندارد، اما حضور كوتاه‌ مدت‌ او در اردوی‌ تیم‌ملی‌ ایران‌ برای‌ دیدارهای‌ مقدماتی‌ جام‌ جهانی‌،خاطرات‌ زیادی‌ را برای‌ او به‌ ارمغان‌ آورده‌است‌.
    وی‌ به‌ خوبی‌ به‌ یاد دارد، اول‌ فروردین‌ ماه‌ كه‌با پرواز از كلن‌ به‌ تهران‌ آمد، از فرودگاه‌ مهرآبادیك‌ مرد كه‌ برای‌ استقبال‌ از اقوام‌ خود به‌فرودگاه‌ دسته‌ گلی‌ آورده‌ بود، آن‌ را تقدیم‌فریدون‌ زندی‌ كرد و به‌ او گفت‌: خوشحالم‌ كه‌اولین‌ كسی‌ هستم‌ كه‌ به‌ شما خوش‌ آمدگویی‌می‌كنم‌. سپس‌ فلاش‌های‌ دوربین‌، او را لحظه‌ای‌تنها نگذاشت‌ و تا زمانی‌ كه‌ داخل‌ اتومبیل‌ شد،چیزی‌ حدود یك‌ ساعت‌ طول‌ كشید و سرانجام‌گفت‌: «غافلگیر شدم‌».
    او وقت‌ زیادی‌ نداشت‌ تا در سطح‌ شهر تهران‌بگردد; چرا كه‌ باید خیلی‌ زود خود را به‌ اردوی‌تیم‌ ملی‌ برای‌ دیدار با ژاپن‌ می‌رساند و او درهمان‌ شب‌ ورود به‌ «دربند» رفت‌. او زمانی‌ كه‌ درآلمان‌ بود، تعریف‌ هایی‌ از دربند، دركه‌ و فرحزادشنیده‌ بود. او دوست‌ داشت‌ مزه‌ باقالی‌، لواشك‌ وآلوی‌ جنگلی‌ را بچشد...
    زمانی‌ كه‌ به‌ همراه‌ پدر به‌ دربند می‌رود، سیل‌طرفداران‌ به‌ فوتبال‌، دور او جمع‌ می‌شوند. بازارامضا و عكس‌ یادگاری‌ داغ‌ بود. مغازه‌ داران‌دربند قول‌ دادند كه‌ در سفر بعد زندی‌ به‌ تهران‌،عكس‌ او را بزرگ‌ بر مغازه‌ها بچسبانند و زندی‌ باآن‌ لهجه‌ شیرینش‌ به‌ پدر می‌گوید: فكر نمی‌كردم‌این‌ قدر مهربان‌ باشند، من‌ دلم‌ برای‌ این‌ مردم‌تنگ‌ می‌شود.
    «رضا» پسرعموی‌ فریدون‌ می‌گوید: فریدون‌دوست‌ داشت‌ كه‌ شب‌ها در خیابان‌های‌ تهران‌ بااتومبیل‌ گشت‌ بزند و كاملا با تهران‌ آشنا شود;گرچه‌ وقت‌ او بسیار كم‌ بود .
    پرویز در رابطه‌ با خصوصیات‌ اخلاقی‌ پسرش‌می‌گوید: فریدون‌ از نظر شخصیتی‌ و همچنین‌چهره‌، بیشتر به‌ مادرش‌ شباهت‌ دارد، در صورتی‌كه‌ پسر دیگرم‌ «كوروش‌» بیشتر شبیه‌ من‌ است‌. امااز خصوصیات‌ او باید بگویم‌ كه‌: فریدون‌ پسرخاكی‌ است‌ و به‌ مادیات‌ اهمیت‌ نمی‌دهد، با همه‌مردم‌ یك‌ جور رفتار می‌كند، از این‌ كه‌ مثلا مردم‌فقیر را در یك‌ هتل‌ راه‌ ندهند، ناراحت‌ می‌شود.پیش‌ از بازی‌ با ژاپن‌، مسئولان‌ هتل‌ اجازه‌نمی‌دادند كه‌ مردم‌ عادی‌ در لابی‌ هتل‌ بنشینند واین‌ حركت‌ باعث‌ ناراحتی‌ فریدون‌ شد. فریدون‌همیشه‌ می‌گوید: مردم‌ را باید به‌ خاطر خودشان‌دوست‌ داشت‌، نه‌ چیز دیگری‌...
    فریدون‌ زندی‌ رفتار بسیار آرامی‌ دارد. پدر ومادرش‌ می‌گویند: گاهی‌ خودمان‌ هم‌ شك‌می‌كنیم‌ كه‌ او در آلمان‌ بزرگ‌ شده‌ است‌; چرا كه‌به‌ فرهنگ‌ ایرانی‌ عادت‌ دارد. یادمان‌ می‌آید پس‌از تصادفش‌ با ما تماس‌ گرفت‌ و گفت‌: برایم‌ یك‌گوسفند بكشید و به‌ محرومان‌ بدهید.
    فریدون‌ زندی‌ عاشق‌ غذاهای‌ ایرانی‌ است‌، ازلوبیاپلو، آبگوشت‌، قورمه‌ سبزی‌ و خورش‌بادمجان‌ بسیار خوشش‌ می‌آید. هر گاه‌ كه‌ پیش‌ مامی‌آید، به‌ ما سفارش‌ آبگوشت‌ می‌دهد.
    پدر فریدون‌ در مورد كودكی‌ او می‌گوید:زمانی‌ كه‌ زندی‌ را به‌ زمین‌ فوتبال‌ می‌بردم‌ و بدبازی‌ می‌كرد، سرش‌ یك‌ داد می‌زدم‌ و تا آخربازی‌ می‌دوید و حالا هم‌ كمی‌ از آن‌ خصوصیات‌را دارد. او از 12تا20 سالگی‌ در تیم‌های‌ پایه‌آلمان‌ بازی‌ كرد، اما زمانی‌ كه‌ 21 ساله‌ شد، گفت‌می‌خواهم‌ در ایران‌ بازی‌ كنم‌.
    پدر زندی‌ می‌گوید: فریدون‌ فعلا قصد ازدواج‌ندارد. داغ‌ دیدن‌ یك‌ نوه‌ به‌ دلمان‌ مانده‌ هر چه‌می‌گویم‌ ازدواج‌ كن‌، می‌گوید: هرگاه‌ كوروش‌ ورضا (پسر عمویم‌) ازدواج‌ كنند، من‌ هم‌ همسراختیار می‌كنم‌.

گلدان...
ما را در سایت گلدان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : گل گلدون goldan بازدید : 422 تاريخ : چهارشنبه 9 فروردين 1391 ساعت: 22:15