ترم دو،روز اول

ساخت وبلاگ

 بعد کلی نذر و نیاز بالاخره ترم دو شروع شد و ما از بیکاری در اومدیم!...خداروشکر
.
ترم دو با یک استارت قدرتی شروع شد و ما ساعت اول که آناتومی داشتیم نشستیم با قدرت تمام جزوه نوشتیم و گوش دادیم!...بازم گوش دادیم...گوش دادیم..نوشتیم....اما دریغ از یک کلمه فهمیدن.واسه همینم آخرا چنان بادمون خوابید که با خودمون گفتیم زرشک!...
.
بارون میاد بابل.نور داره برف میاد!...ای خدا!شانسه داریم؟؟؟؟
.
این خانوم محترم استاد روانشناسی رو من خیلی دوست دارم.از ته قلبم!...وقتی میاد میگه گوششش کنین من تمام وجودم میشه گوش!..(صدای ش تو مغزم پیچید!)...انقدر جالبه که اومده یکی از برادرها رو گذاشته پشت کامپیوتر(اگه بشه بهش گفت کامپیوتر...) که وظیفه سخت تعویض اسلاید رو بر عهده بگیرن..خداییش خیلیه ها..یه مشت عکس عبرت آموز دیدن و توضیح اینکه خط کلفت (سیاه)و نازک(تو رفته...یا نه،در هم رفته فک کنم..)چیه واقعا جزو مهم ترین مسایله.واقعا واجبه که بابتش 96 نفرو بلند کنن ببرن یه کلاس دیگه.باید اعتراف کنم که از طرز فکر استادمون خوشم میاد شدییید...
.
مهم نیس.مهم اون رفیق با مرامیه که با اینکه دیگه نمیاد ولی به خاطر رفقاش اومد دانشگاه(اصلا به خاطر نمره نبود! اونجوری فک نکن خوشم نمیاد!)....
.
همه راهها به فیضی ختم میشود....(حوصله ندارم توضیح بدم!..فقط امروز رفتم تا اون کاغذ شومی رو که میگفتن استاد کمالی زده به نمیدونم کدوم دیوار رو ببینم(نمره هاش) که گفتن جمش کردن ..ردشو که گرفتم دیدم رسید به استاد فیضی....استاد هم دیگه عممممرا بهم نمره بگه!..فک کنم توضیحه رو دادم!)
.
امید یه آهنگی خونده اینجوری..:طرز نگاهت،اون صورت ماهت(؟!) چشمای نازت(!!!)،....بقیه اش مهم نیس همون تیکه اولش مهم بود.هیچ منظوری هم نداشتم فقط گفتم در جریان باشین.
.
اگه استاد کمالی سر کلاس اون اس نمیدونم چی چیوس هارو فقط دوبار تکرار کنه من اصلا دیگه مشکلی ندارم سر کلاسش!...والا به خدا!
.
و در آخر تشکر میکنم از مسئولین محترم که کلاسهایی متناسب با ایام الله دهه فجر بهمون دادن..به قول فائزه کلاسا مناسبتیه!
.
من به جان خودم هیچی نمیفهمم نماینده مون چی میگه.اصلا نمیفهمم.ینی تا سه بار توضیح نده من نمیفهمم اونم تازه آخرش از ندا میپرسم چی شد؟؟؟....ولی خیلی فان بود(خواستم نگم با حال بود!)..دقیقا یه تیکه که جناب نماینده رفته بود جلو توضیح میداد من یاد اصغری افتادم..اصغری دیگه؟نمیشناسی؟..همون هواشناسه تو اخبار شبکه یک که معلوم نیس کی میخواد بگه بابل برف میاد!
.
من الان کسیو مسخره کردم؟
.
 در کل میشه یکی شباهت من با آقای اسماعیلی رو توضیح بده؟
.
"درو باز میکنم یکی اون پشته منو میبینه از هول ! (هرچی غیر از ترس!)درو میبنده بعد باز میکنه میاد میگه س س سلام!"..قسمتی از دفتر خاطرات یک دختر.مال من نیستااااا!!!....ولی بگم که اگه من جای اون دختر کوچولو بودم میومدم میگفتم دالی!
.
جالب بود که یه روندی هم امروز تغییر کرد..یه سری که همیشه جلو مینشستن و اصصصصلا راه نداشت جای دیگه بشینن اومدن ته،و یه عده که همیشه خدا ته مینشستن،امروز اومدن جلوی جلو!...جریان چیه؟...من نمیفهمم!
.
و در آخر یه جمله قشنگ:دوست من دوس داره با دوست تو دوس بشه،تو دوس داری با دوست من که دوس داره با دوست تو دوس بشه،دوس بشی؟....خیلی قشنگه،نه؟؟؟؟؟
.
تو چرا هی از حرفای من منظور میگیری؟؟؟..من تمام حرفامو بی قصد و منظور نوشتم!اینجوری فک نکن!من اینجور ادمی نیستما!.....


پ.ن:برف!...برف! ...برففف!!!اومد!

گلدان...
ما را در سایت گلدان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : گل گلدون goldan بازدید : 450 تاريخ : دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت: 2:55